طرب کنم که مرا جای شادی و طربست


مرا بدین طرب، ای سیدی دوسه سببست

یکی که کودک من با منست باده بدست


دگر که مطرب مارا نشاط با طربست

سدیگر آنکه شبست و حسودم آگه نیست


ز دل غلام شبم، ورچه روز به ز شبست

شراب هست و طرب هست و روی نیکو هست


بدین سه چیز جهان جای عشرت و لعبست

شراب ما ز دو چشمان بروی زرد چکید


رخان دوست همی لاله گون کند عجبست